جدول جو
جدول جو

معنی فرش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

فرش کردن
گستردن فرش بر زمین، گستردن
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
فرهنگ فارسی عمید
فرش کردن(دَ زَ دَ)
گسترانیدن فرش در جایی، پوشانیدن کف حیاط یا اطاق یا جای دیگر با آجر، سنگ و جز آن. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
فرش کردن
بوب گستردن، آژیانه کردن گستردن فرش در کف اطاق، کف اطاق یا حیاط را با آجر کاشی یا موزائیک پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
فرش کردن
إلى السّجّاد
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فرش کردن
Carpet
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فرش کردن
tapisser
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فرش کردن
tappeto
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فرش کردن
carpete
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فرش کردن
постелить ковер
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به روسی
فرش کردن
teppichlegen
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
فرش کردن
rozłożyć dywan
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
فرش کردن
стелити килим
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فرش کردن
alfombrar
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فرش کردن
कालीन बिछाना
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به هندی
فرش کردن
memasang karpet
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فرش کردن
قالین بچھانا
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به اردو
فرش کردن
কার্পেট বিছানো
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
فرش کردن
ปูพรม
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
فرش کردن
kuweka zulia
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فرش کردن
halı sermek
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فرش کردن
tapijten
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
فرش کردن
铺地毯
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به چینی
فرش کردن
לשים שטיח
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به عبری
فرش کردن
카펫을 깔다
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
فرش کردن
カーペットを敷く
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرو کردن
تصویر فرو کردن
داخل کردن چیزی درون چیزی یا جایی، گستردن، ریختن، پایین آوردن، چیدن یا ریزانیدن بار درخت یا گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
پنداشتن، گمان کردن، واجب دانستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
غریدن، بانگ مهیب برآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرق کردن
تصویر فرق کردن
اختلاف نهادن تشخیص دادن امتیاز دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
هنگاردن انگاردن انگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آوردن، فراز آوردن، پیش آوردن، دست دراز کردن دست، برگزیدن انتخاب کردن، برانگیختن تحریک کردن، بستن (در)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاش کردن
تصویر فاش کردن
آشکار کردن اشاعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرش کردن
تصویر غرش کردن
آواز مهیب بر آوردن غریدن
فرهنگ لغت هوشیار
داخل کردن چیزی را در جایی یا در چیزی، فرو افکندن انداختن، بیرون ریختن خالی کردن، خاموش کردن (چراغ و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
انگاشتن، پنداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره